ما پذیرایِ تقدیم نشده هاییم : به یاریِ توهّم
نورِ دیدگانِ من : دنیایی جدا ، اما از آنِ من
در بود ونبودت ، حضور داری
گاه پرتو نوری روشن می دارد ، رزق روزانه ی ما
سهم تو افکارند ، همچون پرندگان بر شاخساران
تنهایی ، مایملک توست ، همچون سایه ات
به لرزه در می آید تاریکروشنِ دو دل ، با تلنگرِ روز